شروع کار فرهنگی از خود فعال فرهنگی
هر کار فرهنگی یا هر تغییر و تحولی باید از خود فرد شروع بشود. لذا باید از خودمان شروع کنیم. نگاه خودمان را درست بکنیم و خودمان را تغییر بدهیم. بعد خانواده، بعد آشنایان و اقوام و بچههای محله و مسجد و جاهای دیگر. لذا اینکه در بدو امر دغدغه جذب داشته باشیم درست نیست. به قول آقای جلیلی، سردبیر مجله راه، آنها جذب چه چیز ما بشوند؟! اینکه فقط ظاهری به هم زدیم و یک رئیس گذاشتیم برای جذب کافی است؟! خیر! باید خودمان چیزی برای عرضه داشته باشیم. اگر همه فضائل را در خودمان جمع نکردیم، حداقل یک سری خصوصیات مثبت داشته باشیم که مخاطبان جذاب آن خصوصیات خوب ما بشوند. مثلاً اخلاق خوش و خوشرفتاری، اهل مطالعه و تحقیق بودن، داشتن مهارتهای مختلف و دهها مورد دیگر. پس برای کار فرهنگی از خودمان شروع کنیم و مثل عالم بی عمل نباشیم و سعی کنیم به داشتههایمان و دانستههایمان عمل بکنیم و باور داشته باشیم. مسائلی را که بدان باور و اعتقاد نداریم، انجام ندهیم. خود باور و اعتقاد ما به یک سری کارها باعث میشود مخاطب در آن زمینهها جدی شود. البته خود مخاطب ما میفهمد که آیا ما در حرفهایی که میزنیم صادق هستیم یا باور و اعتقاد داریم یا نه ...
توجه به خانواده و آشنایان
کار فرهنگی را باید از خانواده و دوستان و نزدیکان خودمان آغاز کنیم. کار فرهنگی زمان و مکان نمیشناسد. البته قرار نیست داد و فریاد بکنیم. بلکه روحیه و رفتار و گفتار ما میتواند کار فرهنگی باشد و الآن باید به شدت روی خانواده و آشنایان خود دقت نظر داشته باشیم و مواظب خانوادههایمان باشیم و الآن یکی از مشکلات جدی، خانوادهها و اقوام ما هستند که در معرض تهاجم فرهنگی و ارزشی نظام سرمایهداری غرب قرار گرفتهاند. باید خیلی آرام و منطقی و مستدل با آنها ارتباطی کلامی برقرار کنیم و دوست شویم تا بتوانیم بر آنها اثرگذار شویم. الآن متأسفانه ماهوارهها به خانه خیلی از مذهبیها و حزباللهیها آمده است و باید مواظب باشیم که به کدام سو میرویم؟
لازم نیست همه کار سیاسی بکنیم
لازم نیست همه کار سیاسی بکنیم. شاید این حرف به مذاق یک عدهای خوش نیاید و ما را متهم به جدایی دین از سیاست بکنند و اما این گونه نیست. رهبر معظم انقلاب در جایی بیان داشتهاند: «لازم نیست همه کار سیاسی بکنند، سیاست و امور سیاسی بدانند ولی لازم نیست خودشان ورود سیاسی مستقیم داشته باشند.»[1] البته این سخن جا و مکان دارد و به مخاطب هم بستگی دارد. مثلاً آقای قرائتی تعریف میکرد مرجع تقلیدش ـ مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی(ره) ـ به وی گفت که نباید سیاسی بشوی و وارد دار ودسته و جناحی بشوی... چون اثرگذاری حرفت کمی میشود و عدهای که پای درسهای تو به سمت قرآن میآیند، به خاطر موضعگیریها و گرایشات سیاسی از قرآن دور میشوند. یا این سخن مسئول امور بین الملل دفتر مقام معظم رهبری که در خصوص فعالیت در آمریکای لاتین گفته بود: «سیاسیترین کار در آمریکای لاتین این است که کار سیاسی نکنیم».
کار ایجابی
کار ایجابی بکنیم. کار انتقادی صرف یا صرفاً انتقاد کردن جواب نمیدهد. باید خودمان هم دست به کار بشویم و اقدام کنیم. امیدوار هم باشیم هم به تغییر وضعیت و هم تأثیرگذاری فعالیتهایمان و... انتقاد صرف، ناامیدی میآورد و هیچ چیزی در فعالیت، بدتر از ناامیدی و بیانگیزگی نیست.
داشتن اعتماد به نفس
یکی از آفات ما، افراط و تفریط است. در اوائل دولت احمدی نژاد، اعتماد به نفسها و روحیات انقلابی فوق العاده بود. حالت افراطی و غیر واقعبینانه به خود گرفته بود ولی الآن برعکس شده است. همه محتاط و محافظهکار شدند. اعتماد به نفس بین مذهبیها کم شد؛ بس که از خودشان انتقاد کردند. چرا که انتقاد زیاد، آدم را مأیوس و محتاط میکند و آدمی از ترس اشتباه و سر و صدای دیگران دست به هیچ کاری نمیزند.
سرپا داشتن عَلَم
الآن سعی ما باید این بادش که علم انقلاب و روحیه جهادی و بسیجی، علم یاد شهدا، علم جبهه فرهنگی و فکری انقلاب اسلامی را در منطقه خودمان زنده و سَر پا نگه داریم. حفظ این علم و تقویت ارزشهای انقلاب اسلامی مانند سادهزیستی، زهد، روحیه جهادی، احساس مسئولیت، ایثار و فداکاری و... را در زندگی فردی و اجتماعی خود در پیش بگیریم.
توجه به معنویت در کنار جهاد
برای تقویت روحیه دینی و معنوی خود بکوشیم. یادمان باشد که ایمان و جهاد حد یَقِف ندارد. اینها سقف ندارند. لذا همواره باید در تلاش و جهاد باشیم. البته با این توجه و ظرافت که تلاش و جهاد در هر دوره ممکن است با دوره بعدی و شرایط زمانه تغییر کند. خصوصاً که ما دغدغه جامعهسازی داریم باید توجه بیشتری به معنویت داشته باشیم و از خودسازی غافل نشویم.
نهادسازی و نهادینه کردن فعالیتها
الآن زمانهای است که باید نهادسازی بکنیم و از سویی دیگر فعالیتهای خودمان را در منطقه نهادینه و ماندگار کنیم. اگر جمعی داریم و فعالیتی میکنیم و بدون مجوز است، مجوز رسمی و قانونیاش را بگیریم یا مؤسسه را به ثبت برسانیم. اگر فعالیت مطبوعاتی میکنیم آن را قانونی کنیم. کانون تأسیس کنیم. در سازمان ملی جوانان شهرمان ـ اخیراً زیر مجموعه وزارت ورزش و جوانان شده است ـ NGO (سازمان مردم نهاد) ثبت کنیم تا بتوانیم قانونی کنیم. در مجاری قانونی و رسمیاش به فعالیت خودمان ادامه دهیم و از مجاری قانونی و رسمی به انتقاد و مطالبه از مسئولان بپردازیم و خدای نکرده این جور نشود که پس از مدتی و گذشت این شرایط فعلی و آمدن مسئولان جدید در شهر، فعالیت ما (چه در قالب نشریه، هیئت، کانون و...) را غیرقانونی قلمداد کنند و جوانان و نوجوانان را به این بهانه از نزدیک شدن به ما بر حذر دارند.
مهارت آموزی
به نظرم در شرایط فعلی کشور با توجه به حضور دولتی که علیرغم همه انتقادها و کاستیها همسو با ارزشهای انقلاب اسلامی است، دورههای آموزشی برگزارکنیم. توانمندی در مهارتهای خودمان را افزایش دهیم. در یک مهارت خاص هم متوقف نشویم. سعی کنیم مهارتهای مختلف را در حد متوسط فرا بگیریم. مهارتهایی چون نویسندگی، روزنامهنگاری (خصوصاً خبرنویسی، گزارشنویسی و مصاحبه)، عکاسی، فیلمبرداری، مستندسازی، طراحی و گرافیک، فراگیری زبان خارجی خصوصاً زبانهای عربی و انگلیسی و...
سفر و مهاجرت
برخی هستند که به دلایل مختلف،در مسجد محله با منطقه شهر و روستای خودشان نمیتوانند فعالیت کنند، لذا به نظرم باید دست به مهاجرت بزنند، یعنی اینکه فعالیت خودشان را در مسجد محلههای دیگر، یا منطقه یا شهر و روستای دیگر آغاز کنند. قطعاً این گونه هم میتوانند رسالت خودشان را انجام بدهند و هم این که ایمانشان حفظ میشود و هم اینکه میتوانند ایمان دیگران را حفظ کنند. امثال امام موسی صدر، شهید چمران، حاج عبدالله والی و بسیاری دیگر از شهر و دیار خود مهاجرت کردند و توانستند تأثیرگذار باشند و اگر آنها در شهر و دیار خود میماندند نمیتوانستند تا بدین حد، مؤثر واقع شوند. گاهی اوقات برخی از محلها یا مناطق، از نظر تعداد فعالان مذهبی یا فرهنگی اشباع شده است، چه خوب است جهاد کنیم و از شهر و دیار خود دل بکنیم و به محلهها و شهرها و مناطقی که مورد نیاز است، مهاجرت کنیم. چون قرار نیست تا ابدالدهر در یک منطقه بمانیم. لذا به نظر میرسد که هر فعال فرهنگی و مذهبی خودش را برای روزهای آینده آماده کند و اگر در غیر از محله و مسجد و شهر و منطقهاش به وی پیشنهاد فعالیت شد و او شرایط را مساعد دید، آماده این مهاجرت و مجاهدت باشد. از سویی دیگر، مسافرت هم تجربیات افراد را بیشتر می کند و دریچه های جدیدی برای فعالان فرهنگی باز می کند.
محدود نشدن به قالبها و ابزارها
خودمان را در قالبهای فعالیت خاصی محدود نکنیم. برای مثال، برای مطالعه و شروع سیر مطالعاتی، لازم نیست از کتابهای شهید مطهری یا رهبر معظم انقلاب شروع کنیم. گاهی اوقات ممکن است فعالیت مطالعاتی خودمان را با یک سفرنامه (مانند «داستان سیستان» با «جانستان کابلستان» نوشته رضا امیرخانی و...) یا فیلم و مستند یا کتاب شعر و رمان و اردو یا کوه پیمایی و یک سفر زیارتی و سیاحتی و... آغاز کنیم.
کار خالصانه
کارهای ما باید برای رضای خدا و خالصانه باشد. اخیراً مقام معظم رهبری با خانواده مرحوم حاج عبدالله والی ـ مسئول کمیته امداد و جهادگر مخلص منطقه بشاگرد ـ دیداری داشتند که گزارش آن در سایتها هست و برویم آن را بخوانیم. حضرت آقا در این دیدار فرمودند که «کارهای خالصانه هست که انقلاب را در بین مردم مستحکم میکند، اینهاست که انقلاب را بیمه میکند» لذا در کارهایمان باید نیتهای خودمان را خالص کنیم. من الآن دوستانی را می شناسم که در گوشه و کنار، در روستاها و شهرها مسجد و خانه دارند جهادی کار میکنند.
آمریکا و صهیونیسم، دشمنان اصلی ما
دشمن اصلی ما آمریکا و صهیونیسم است. شیاطین بزرگ اینها هستند. وهابیت، فراماسونری، فتنهگران، ضدانقلاب، کشورهای اروپایی، بهائیت و... همه آلت دست و همکاران و مزدوران آنها هستند. حالا چرا این مسأله را مطرح میکنم چون ممکن است در فعالیتهایمان به ظلم و تعدّیای برسیم که برای ما قابل هضم نباشد. لذا نباید از نظام اسلامی مأیوس بشویم و با دیدن این گونه صحنهها ببریم. شاید مسئولی متخلف باشد امّا او دشمن اصلی ما نیست، او آلت دست یا فریبخورده یا جاهل است. همیشه باید مدنظر داشته باشیم که دشمنان اصلی ما آمریکا و صهیونیسم هستند و ما باید تمام انرژیهایمان را در مبارزه با آنها و ایادی آنها یعنی اسلام آمریکایی هزینه کنیم و در مبارزه و جهاد، خود را درگیر امور کم ارزش دیگر نکنیم.
توجه و درک شرایط روز جهان
ما به عنوان یک فعال فرهنگی و مذهبی، از اوضاع سیاسی روز جهان مطلع باشیم این که آمریکا، آفریقا، اروپا، آسیای مرکزی، آمریکای لاتین، خاورمیانه و جهان عرب، شبه قاره و شرق آسیا چه اوضاعی دارند. تحلیل درستی از تحولات اخیر جهان عرب داشته باشیم. مسأله فلسطین و لبنان برایمان حل شده باشد. فرق تحولات سوریه با دیگر مناطق مانند بحرین، مصر، لیبی و... را بدانیم و بتوانیم آنها را به درستی تحلیل کنیم. در آمریکای لاتین عدهای از سیاسیون مردمی میخواهند از زیر یوق آمریکا نجات پیدا کنند. همچنان که مردم منطقه میخواهند از چنگال دیکتاتورهای منطقه رهایی پیدا کنند و به استقلال و آزادی برسد.
توجه به تاریخ انقلاب اسلامی
تاریخ عامل هویتساز است و تاریخ انقلاب هم عامل هویت مذهبیها و حزباللهیهاست و هم اکنون تاریخ انقلاب محل تاخت و تاز روشنفکران و غربزدگان شده است. شاید تاریخ، اصلیترین صحنه نبردی است که در حال حاضر در فضای روشنفکری و علمی و مطبوعاتی کشور وجود دارد. چرا که هر گروهی درصدد شناساندن نقش و اهمیت خود در فضای شکلگیری انقلاب و سالهای بعد از آن است و اگر آنها بتوانند تاریخ را بنویسند، به راحتی میتوانند حقایق را وارونه جلوه بدهند، لذا کار را بلدند و نسل آینده با تکیه بر تاریخی که آنها نوشتهاند پرورش مییابد و لذا افق دیدش را آنها ـ دشمنان ما و انقلاب، یعنی غربزدها و غربیها ـ را پایین میآورند. اگر اخبار را پیگیری کرده باشید، آمده است که اخیراً حسن روحانی ـ دبیر اسبق شورای امنیت ملی ـ و سید حسین موسویان ـ مذاکرهکننده ارشد دولت خاتمی در خصوص پرونده هستهای ـ خاطرات هستهای خود را منتشر کردهاند تا به خیال خودشان بگویند ما در مذاکرات فلان و بهمان کردیم. در حالی که همه ملت میدانند که آنها همه چیز را دادند و چیزی را به دست نیاوردند. تعلیق یک طرفه از ناحیه خودشان را به اجرا در آوردند و چیزی به دست نیاوردند؛ یعنی تسلیم محض. حال فکر میکنید برای چه به این موضوع خاطرهنویسی روی آوردند؛ چون دیدند که آیندگان آنها را مؤاخذه خواهند کرد، لذا برای تبرئه خود به خاطرهنویسی روی آوردند.[2]
شبکه سازی
ارتباط و شبکه سازی عامل موفقیت است. پس برای تأثیرگذاری در کارهایمان، باید شبکه ای فعالان فرهنگی، هیئت ها، مذهبی ها، دانشجویان، پایگاه های بسیج و مسجدها و... ایجاد کنیم. دوستان و همفکران خودتان را در سطح شهر و منطقه پیدا کنیم. یک چتر حمایتی برای همدیگر باشیم و به همدیگر کمک کنیم.
تمرکز فعالیتها
هر جا هستیم را مرکز دنیا بدانیم و فعالیتهایمان روی همان جا متمرکز کنیم. یکی از اشتباهات ما این است که در فعالیت های خود تمرکز نداریم و خیلی زود، از این شاخه به شاخه دیگر می پریم. تمرکز در یک حوزه، تأثیرگذاری و ماندگاری فعالیت ما را تضمین می کند. اگر در مسجد فعالیت می کنیم، در مسجد، اگر در مدرسه هستیم در مدرسه و... فکر نکنیم که کار در شهرستانها و روی جوانان و نوجوانان شهرستانی یا روستایی کار کوچک و کم ارزشی است. حاج عبدالله والی، والی شد چون خودش را وقف بشاگردیها کرد و از علل اصلی موفقیتش این است در حوزه کارش تمرکز کرد. حاج عبداللله ضابط، ضابط شد چون خودش را وقف تبیین سیره شهدا کرد. شهید آوینی همین طور.
گفتمان انقلاب اسلامی، محور فعالیتهای فرهنگی و دینی
پایه فعالیتهای فرهنگی و دینی را گفتمان انقلاب اسلامی قرار دهیم و برای تقویت گفتمان اسلامی و انقلاب اسلامی بکوشیم. اگر هیئتی هستیم هئیت را با نگاه انقلاب اسلامی اداره کنیم. مسجد و مدرسه و کانون انتظار و مهدویت را با همین نگاه و رویکرد فعالیت کنیم. رویکردی که در آن هم معنویت و معرفت هست، هم عدالتخواهی و رشد است و هم مبارزه با استعمار و استکبار.
داشتن پاتوق
اگر در مسجد هستیم، مسجد و اگر در یک پایگاه بسیج فعالیت می کنیم آنجا را مرکز فعالیت های انقلاب اسلامی قرار بدهیم. سعی کنیم آنجا را پاتوق بچه های مذهبی و حزب اللهی قرار دهیم. داشتن پاتوق خیلی مهم است؛ هم فیزیکی و هم مجازی. مثلاً الآن روزنامه شرق یا ماهنامه مهرنامه پاتوق روشنفکران آن جبهه و غربزده ها و ملی ـ مذهبی هاست. اما این طرف چی؟ غالب نشریان ما فقط دارای مخاطبان محدودی هستند یا با تعداد اساتید محدودی ارتباط برقرار می کنند. فقط در بین نشریات «پنجره» و «زمانه» هستند خصوصاً پنجره که توانسته است چنین پاتوقی را ایجاد کند اما حیف که از ضعف موضوعی و سوژه ای رنج می برد و گفتمان انقلاب اسلامی در آن، به شدت و غلظت ماهنامه «راه» در آن وجود ندارد.
فعالیت جبهه ای
فعالیت جبههای و شبکه ای چیزی است که تجربه هم نشان داده است و در انقلاب تجربه کردیم و توانستیم پیروز بشویم و جلوی تمام دشمنان داخلی و خارجی بایستیم. حدود یک دهه ای هم هست که دلسوزان فرهنگی از جمله آقای وحید جلیلی، سردبیر سابق ماهنامه سوره، آن را به شدت در فضای فرهنگی و دانشجویی و رسانه ای کشور مطرح کرده اند که تحت عنوان جزوه «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» بارها منتشر شده است. اخیراً هم آقا فرمودند که فعالیت دشمن را جبهه ای ببینید. یک بار فشار و تحریم اقتصادی را مطرح می کنند، یک بار نقص حقوق بشر، یک بار اتهام تروریستی و خشونت طلبی و... بار دیگر جنگ تحمیلی و یک بار ههم ترور دانشمندان هسته ای و در مواقع و مقاطعی تبلیغات سهمگین منفی اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی و – این تازه یک طرف ماجراست اما نیمه دومش این است که فعالیت های دوستان را هم باید جبهه ای ببینیم و سعی کنیم به همدیگر کمک بکنیم و کارهای همدیگر را تکمیل کنیم.
جدی گرفتن آموزش
آموزش را جدی بگیریم. برای فعالان فرهنگی مخاطبان برنامههای خودمان دوره های آموزشی و معرفتی و مهارتی داشته باشیم.
ارتباط چهره به چهره
ارتباط چهره به چهره داشته باشیم. البته این به معنای فراموشی از فضای مجازی نیست، ولی باید از ارتباط چهره به چهره را داشته باشیم. البته فضای مجازی هم غافل نشویم ولی زیادی در آن غرق نشویم. برای فضاهای شهرستان ها و مساجد تأکیدمان باید روی فعالیت های چهره به چهره باشد و بیش تر روی ارتباطات مستقیم سرمایه گذاری کنیم تا فضای مجازی.
مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیر باشیم، سعی کنیم خلأهای شهرستان و منطقه را به درستی تشخیص بدهیم و آن ها را پر کنیم. کارها و فعالیت هایمان را در جهت رفع نیازهای منطقه باشد. از سویی از قبول مسئولیتی که شاید در نظر عده ای کوچک است، پرهیز نکنیم. کارهایمان را از موارد ریز و جزئی شروع کنیم. از قبول مسئولیت فرار نکنیم مگر مسئولیت هایی که توان انجامش را نداشته باشیم یا علم آن حوزه را نداشته باشیم و اما سعی مان بر این باشد که بارهایی که کسی بر دوش نمی کشد، بر عهده بگیریم.
شروع از مدارس و مساجد
کار فرهنگی را باید از مدارس و مساجد آغاز کنیم. از مدارس دور و اطراف و محله و منطقه خودمان شروع کنیم. حتی شاید ضرورت داشته باشد از مدارس آغاز کنیم پس از آن را در مساجد پیگیری و تقویت و تکمیل کنیم. الآن متأسفانه از فضای مدارس غلظت شده است و اگر چه حق فعالیت فرهنگی و دینی در مساجد هم ادا نشده است. کارهای انجام نشده زیاد است و همت و اراده ما را می خواهد که آستین هایمان را بالا بزنیم و بسم اله بگوییم.
ارتباط با حوزه و روحانیت
با حوزه و روحانیت خصوصاً اساتید و طلاب فاضل و انقلابی حوزه علمیه قم و تهران و شهر خودمان ارتباط برقرار کنیم.
برنامه مطالعات قرآنی و روایی
برای مطالعه تفسیر قرآن و روایات اسلامی برنامه ویژه و دائمی داشته باشیم و سعی کنیم در طول فعالیت هایمان حداقل یک دور تفسیر نور آقای قرائتی و میزان الحکمه آقای ری شهری را مطالعه کنیم وکتاب های مفاتیح الحیات آیت اله جوادی آملی، همنام گلهای بهاری و امیر گلها ـ سیری کوتاه در سیره رسول اکرم(ص) و امام علی(ع) ـ دغدغههای فرهنگی مقام معظم رهبری، معارف انقلاب، چهل حدیث امام(ره) و جلد 21 صحیفه امام خمینی(ره) هم از جمله کتابهای مفیدی هستند که مطالعه آنها بسیار مفید و ضروری است. اخیراً کتابهای خوبی در این زمینه منتشر شده و در فروشگاههای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در سراسر کشور توزیع می شود.
آسیب شناسی فعالیت ها و فعالان فرهنگی ما
مشکلاتی که جمع های حزب اللهی دارند که ما باید سعی کنیم از آنها، مصون باشیم و برای دور ماندن از این آفات تلاش کنیم. عنده این مشکلات ـ بدون رعایت اولویتها ـ عمدتاً به صورت زیر است:
1.بی نظمی. کافی است هر فعال فرهنگی تأملی در زندگی شهید بهشتی داشته باشد آن وقت خودش متوجه اهمیت این موضوع می شود.
2. بی برنامگی و فقدان استراتژی
3. عدم باور به فعالیت ها
4. پراکندگی و جزیره ای عمل کردن
5. فقدان مطالعه. در خصوص اهمیت مطالعه هم رهبران و متفکران انقلاب تأکیدات فراوانی دارند خصوصاً مقام معظم رهبری.
6. فقدان آموزش ها و مهارت های لازم مثلاً نویسندگی، عکاسی، مستندسازی و طراحی گرافیکی و...
7. یک سری روحیات خاص که در میان مذهبی ها زیاد دیده میشود مانند زیر آب زنی ها، خود محوری ها، زود باوری ها یا خوش باوری ها و...
8. عدم اعتماد به نفس
9. تکیه به افراد و نهادها (حالا می تواند تکیه و وابستگی به دولت باشد یا سپاه یا بسیج یا هر نهاد دیگر)
10.عدم حمایت از همدیگر. ما غالباً به همدیگر بی توجه هستیم و میخواهیم دیگران را ارشاد کنیم، مشکلات دیگران را برطرف کنیم و...
11. فقدان اولویت سنجی. مثلاً مشغول شدن به فراماسوفری، وهابیت شناسی، شیطان شاسی، غرب شناسی و غفلت از خود آمریکا و صهیونیسم.
12. کمی سعه صدر. تحمل نظرات مخالف و انتقادی ما کم است.
13. افراط و تفریط رفتاری و موضع گیری. گاهی اوقات خیلی داغ و تند و تیزیم، البته به اشتباه ما باید رحماء بینهم و اشداء علی الکفار ما باید به دشمن تند و تیز باشیم نه با نیروهای خودی ممکن است اشتباهاتی کرده باشند.
[1]. این مطلب را در سالنامه ایام دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (روز 26 فروردین ) خواندم.
[2]. اخیراً در مجله پنجره (شماره 145) دیدم که عبدالله شهبازی، تاریخنگار مشهور ـ که صاحب تألیفاتی چون «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران ـ (در 7 جلد) و «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» است ـ میگوید: «تاریخ مهمترین دانشی است که مطالعهاش لازم است برای کسی که میخواهد در حیات اجتماعی موثر باشد. تاریخ ـ البته تاریخ درست و واقعی ـ علم خشک نیست و کاملاً کاربردی است. میتوانم هر چه میکشیم، از نخواندن و ندانستن تاریخ است.»
- ۹۵/۰۸/۲۱